تبیین نماى کلى پیشرفت از نگاه رهبری
رهبر معظم انقلاب با تاکید بر تبدیل مسئله ی پیشرفت و عدالت در دهه ی چهارم به یک گفتمان ملی بر تبیین نمای کلی پیشرفت می پردازند و نکات ارزشمندی را در این خصوص متذکر می شوند:
1- پیشرفت، نباید توسعهى به مفهوم رایج غربى تداعى بشود
در الگوی توسعه غربی ، عدم توجه به کرامت انسانی و بی ارادگی آدمی دربرابر ماشینیزم به خوبی مشهود است. این مهمترین وجه تمایز مدل توسعه غربی با توسعه اسلامی است. در اسلام، همگرایی و همسویی اخلاق با اقتصاد و توسعه، سبب می شود که فعالیتهای اقتصادی، جهت و هدفی معقول بیابد.
از آنجا که الگوهای توسعه غربی در کشورهای در حال توسعه با پیشفرضها و تعاریف مادی از انسان و جامعه و تاریخ به تدریج افراد جامعه را با ارزشهای و آرمانهای غربی هماهنگ مینماید، بسترهای نفوذ را هم برای سلطه به آن کشورها مهیا می کند و آنها را مصرف کننده بار می آورد. با توجه به اهمیت این موضوع، پیشرفت از نگاه رهبری، توسعه به مفهوم رایج غربی نیست:
« امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رایجى است. ممکن است پیشرفتى که ما می گوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده می شود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمهى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعهى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست.» (مقام معظم رهبری1388/02/27)
در الگوی توسعه غربی بر اصالت ثروت و رفاه به هر قیمت تاکید می شود و عدالت و اخلاق صرفا ابزاری برای کسب سود بیشتر و رسیدن به رفاه است. اما الگوی پیشرفت مدنظر رهبری مبتنی بر عدالت است و مانند الگوی غرب هدف فقط افزایش تولید ناخالص داخلی نیست، بلکه توزیع عادلانه درآمد و در یک کلام اقتصاد اخلاقی عدالتمحور هدف اصلی است.
مقام معظم رهبری مجموعه غربی شدن یا توسعه یافته ی به اصطلاح غربی را که مجموعه ای از ضدارزشها را داراست، مطلقا قبول نمی کنند و می فرمایند:
«غربىها یک تاکتیک زیرکانهى تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. خب، در وهلهى اول انسان خیال می کند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفتهاى برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید، یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبهى ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى می گویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همهى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست. این جورى می خواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعهى رفتار و کارها و شکل و قوارهى کشورهاى توسعهیافتهى غربى، نکات مثبتى وجود دارد - که من ممکن است بعضىاش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد می گیریم؛ اگر بناست شاگردى هم کنیم، شاگردى می کنیم؛ اما از نظر ما، مجموعهاى از چیزهاى ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعهى غربى شدن، یا توسعهیافتهى به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمی کنیم. پیشرفتى که ما می خواهیم چیز دیگرى است.» (مقام معظم رهبری1388/02/27)