با گسترش جوامع بشری و متعاقباً گسترش و تعمیق روابط سیاسی مابین ملتها ونظامهای بین المللی، واژگان و عناوین نوینی وارد فضای گفتمان های سیاسی گردیده است. ازجمله این عناوین عمق استراتژیک می باشد که امروزه دارای معنایی بسیار وسیع است لذاجهت تعریف دقیق آن می بایست مولفه های مرتبط با آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
واژه عمق استراتژیک و یا بعبارت دیگر عمق حوزه نفوذ بعد از جنگ جهانی دوم با توجه به شکل گیری فضای دوقطبی در بین نظام های بین الملل بیشترین کاربرد را در میان گفتمان های سیاسی و همچنین مباحث علوم استراتژیک داشته است .مولفه های عمق استراتژیک ترکیبی متاثر از نیروهای مردمی، اعتقادات وباورهای مشترک و جغرافیای سیاسی تشکیل شده است.
به طورکلی عمق استراتژیک به ابزارهای سیاسی،اعتقادی،انسانی؛جغرافیایی یک ملت ویک نظام جهت دفاع از کیان خود وهمچنین پتانسیل یک دولت در اجرای اهداف و برنامه های بلند مدت داخلی و بین المللی اش می باشد.
در ذیل با اشاره به برخی مولفه های مرتبط باعمق استراتژیک به بررسی برخی ابعاد عمق استراتژیک نظام می پردازیم: