راهبرد انقلاب اسلامی

بررسی استراتژی حرکت ایران اسلامی

راهبرد انقلاب اسلامی

بررسی استراتژی حرکت ایران اسلامی

به نام خدا

به امید خدا در این مکان قرار است نوع حرکت استراتژِیک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بیان شود و بیانات و راهبردهای رهبر انقلاب که زمینه ساز ظهور حضرت ولیعصر (عج) است مورد بررسی قرار گیرد تا زمان رسیدن به عدالت موعود...
انشاءالله

۱۸
آبان ۹۱

ایران و جهان

 

مقدمه

 
واژه استراتژی Strategy معادل فارسی راهبرد است. تعاریف استراتژی در مفاهیم مدیریتی متنوع است، عناصر کلیدی آن ثابت است: اول شناسایی توانایی‌ها و ضعف‌های خود و رقیب (دشمن) و دوم کسب مزیت رقابتی پایدار (وجه تمایز و برتری). بدیهی است پیدایش علوم و فنون مختلف در پی رفع یکی از نیازهای بشری بوده است به عنوان مثال علم اقتصاد به علت کمبود منابع پدید آمد و به چگونگی توزیع و تخصیص منابع محدود برای نیازهای نامحدود بشر می‌پردازد. علم استراتژیک نیز ابتدا در فضای رقابتی نظامی بروز پیدا کرد و با انقلاب صنعتی و رشد فضای رقابتی و سازمان‌های بین‌المللی و چند ملیتی این علم به حوزة علوم مدیریتی و صنعتی نیز وارد شد. بنابراین طرح مباحث راهبردی در محیط انحصاری، بسته و عدم رقابت بی‌معنا و عبث می‌باشد.
 
راهبرد در مباحث مدیریتی در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی کاربرد بسیار متداولی دارد و به عنوان یکی از عناصر مهم مرتبط با مدیریت مطرح بوده و اساس تصمیم گیریهای مدیریتی محسوب می شود، به طوری که نمی توان آن را جدای از مدیریت پنداشت، چه بسا مدیریت موفق اغلب حاصل تدوین راهبردهای مناسب است. موضوع راهبردی به لحاظ گستردگی و کاربرد آن در حوزه های مختلف علمی ، مورد توجه و استقبال اندیشمندان قرار گرفته است. 
 
اهمیت و ضرورت تدوین راهبرد
 
با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل وبرای شکل دادن به آینده به شکلی اثر بخش (کنترل آینده) بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. این برنامه چیزی جز برنامه راهبردی نیست. مدیریت راهبردی با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت راهبردی بر اساس میزان درکی است که مدیران از سازمان‌های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، توزیع‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند «مدیریت راهبردی» خواهد بود. لذا بالاترین اولویت اقدامات مدیریتی بنابر دو دلیل زیر تهیه و تدوین راهبرد و اجرای آن است : 
 

اول: لزوم آینده نگری و چگونگی هدایت و رهبری سازمان
 
حرکت دادن سازمان از یک وضعیت به وضعیت بالاتر بدون تصوری از کسب و کار و نقشه راه رقابتی امکان پذیر نیست و تهیه طرح و نقشه بازی به منظور خشنود سازی مشتریان و دستیابی به عملکرد مطلوب از طریق تدوین راهبرد راهی میان بر است. 
 
دوم: ضرورت توجه به هارمونی و هماهنگی
 
نیازهای ضروری روزمره و آتی، سازگاری و هماهنگی جهت ماندگاری سازمان و حمایت بخش های مختلف آن در زمان بلوغ، جلوگیری از اتلاف منابع و تمرکز بخشیدن به اقدامات از راه تدوین راهبرد میسر می‌گردد.
می توان منافع زیر را برای مدیریت راهبردی برشمرد: 
1. باعث می شود که سازمان از فرصت ها آگاهی یابد، آنها را بشناسد، اولویت بندی کند و از آنها بهره برداری نماید. 
2. به سازمان دیدگاهی عینی می دهد تا از آن زاویه به مسائل مدیرت نگاه کند. 
3. برای ایجاد هماهنگی و اعمال کنترل بر فعالیت ها، چارچوب مناسبی ارائه می کند. 
4. اثرات شرایط نامطلوب و تغییرات نامساعد را به حداقل ممکن می رساند. 
5. موجب می شود که تصمیمات اصلی به گونه ای گرفته شود که هدف های بلند مدت و پیش بینی شده مورد حمایت بیشتری قرار گیرد. 
6. برای سازمان این امکان را به وجود می آورد که زمان و منابع را به شیوه ای اثر بخش تر به فرصت های شناخته شده تخصیص دهد. 
7. باعث می شود تا وقت و منابع کمتری برای اصلاح خطاها و تصمیماتی که به صورت ضرت الاجل گرفته می شود، گردد. 
8. برای ایجاد ارتباط بین کارکنان سازمان چارچوبی را ارائه می نماید. 
9. به سازمان کمک می کند با رفتار افراد هماهنگ و یکپارچه شود. 
10.مبنایی ارائه می کند تا بتوان بدان وسیله مسئولیت یکایک افراد را به صورتی مشخص تعیین کرد. 
11. آینده نگری و تفکر در باره آینده را تقویت می کند. 
12. برای حل مسائل و سود جستن از فرصت ها، روشی ارائه می کند که بر همکاری، انسجام و شور و علاقه (به کارو سازمان) مبتنی است. 
13. موجب تقویت نگرش خوشبینانه نسبت به تغییر می شود. 
13. باعث می شود که مدیریت سازمان دارای نوعی نظم و رسمیت گردد. 
 
تعریف راهبرد
 
راهبرد از جمله مفاهیمی است که تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است، برخی از این تعاریف عبارتند از: 
1. حلقة اتصال منابع و فعالیت‌های سازمان با محیط اطراف به عبارت دیگر شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها در محیط و حوزة مأموریت سازمان و تطبیق منابع و مهارت‌های سازمان با آنها. 
2. افزایش منابع و مزیت‌های سازمانی به منظور ایجاد فرصت در محیط. 
3. جهت‌گیری و محدودة فعالیت‌های یک سازمان در دراز مدت از طریق سازماندهی منابع و با مورد نظر قرار دادن محیط متغیر و غیر قابل پیش‌بینی سازمان به منظور برآورده ساختن توقعات ذی نفعان در یک محیط رقابتی. 
4. راه و روش‌هایی که اهداف بلند مدت از طریق آنها محقق می‌شود. 
5. جهت و راه وصول به اهداف. 
6. طرح واحد همه‌جانبه و تلفیقی که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دست‌یابی به اهداف اصلی سازمان را میسر می‌سازد. 
7. شامل سه مفهوم ترسیم اهداف، شناخت امکانات و ارائه بهترین شیوة اجرا می‌باشد. 
8. هنر و ترفندهای زیرکانه برای نیل به اهداف. 
9. تدابیر مربوط به توزیع و مانور نیروها و امکانات برای دست‌یابی به اهداف. 
10. رهنمودهایی در مورد چگونگی اتخاذ تصمیماتی که بر عملکرد بلندمدت سازمان اثر می‌گذارند. 
11. مجموعه روش‌ها و تصمیماتی که یک سازمان برای کسب مزیت رقابتی انجام و اتخاذ می‌کند تا بتواند در مقایسه با رقبا ارزش بیشتری برای مخاطبان (مشتریان) ایجاد و عرضه نماید. 
آقای مینتزبرگ در کتاب جنگل استراتژی پنج دسته‌بندی برای تعاریف راهبرد ذکر کرده است: 
1. راهبرد به عنوان برنامه‌: نوعی فعالیت آگاهانه که برای مقابله با وضعیت یا رخدادی خاص در آینده، پیش‌بینی می‌شود. مانند یک مهندس که از روی نقشه آماده شده ساختمان را می‌سازد. این دیدگاه رایج‌ترین دیدگاه در مورد راهبرد است. 
2. راهبرد به عنوان الگو: الگویی که شما از گذشته به دست می‌آورید. (تأکید بر موفقیت‌ها و عدم تکرار شکست‌ها) ]مانند ترویج ارزش‌ها و رفتارهای بسیجیان در طول دفاع مقدس و سعی در نهادینه‌سازی آن برای نسل جوان و نسل‌های آینده.
3. راهبرد به عنوان ترفند: بلوف زدن و یا مانوری زیرکانه در مقابل رقبا به طوری که تصور و جرأت رقابت با شما را نداشته باشند. مانند فیلم‌های هالیوودی که در آن قدرت نظامی و جاسوسی آمریکا بزرگ‌نمایی می‌شود.
4. راهبرد به عنوان جایگاه: جایگاهی است که سازمان در محیط و بازار به طور انحصاری به دست می‌آورد. مانند صنایع خودروسازی در ایران به دلیل انحصارات دولتی، شرکت مایکروسافت به دلیل نوآوری و پیشتاز بودن و اشباع بازار با محصولات خود، استقلال و پیروزی به دلیل قدمت و تداوم محبوبیت و حمایت مردمی. 
5. راهبرد به عنوان یک نگرش‌: تمرکز اصلی به درون سازمان و منابع آن و تأکید به نقاط قوت و ضعف و سعی در رسیدن به آرمان‌ها با استفاده از توان داخلی. این راهبرد هنگامی استفاده می‌شود که سازمان توان و ابزار تعامل با محیط را در اختیار ندارد و یا از سوی محیط در مورد تحریم واقع شده است. مانند ایران در زمان جنگ تحمیلی.
 
این معانی را می توان در مکاتب ده گانه ذیل بطور خلاصه اینطور توضیح داد: 
 
1 - مکتب طراحی
 
ایجاد تناسب بین قابلیت های داخلی و پیامدهای ممکن خارجی ، هدف این مکتب است . از نظر دانشمندانی که نظریاتشان در این مکتب جای می گیرد، بسط راهبرد یک فرآیند سخت و عقلایی است . همچنین آنان عقیده دارند راهبرد در سازمان مقدم بر ساختار است که این ایده بیش از هر کسی منسوب به چندلر است . در هر صورت در این مکتب، مدیران با فرآیندی منطقی و عقلایی به دنبال ایجاد تناسب هستند و البته این تناسب در جهت تعقیب اهداف پیگیری می شود.
 
2 - مکتب برنامه ریزی
 
از دیدگاه صاحبنظران این مکتب، راهبرد می تواند توسط متخصصان علم تدوین راهبرد ایجاد گردد . ابتدا باید در این رویکرد، تحلیلی جامع از اوضاع سازمان و محیط انجام شود و سپس تلفیق داده ها و نظریات مربوط به بخش های گوناگون تدوین راهبرد در پی تحلیل می آید. در این دیدگاه، در سازمان باید یک بخش رسمی برنامه ریزی راهبردی باشد که به مدیر عامل گزارش دهد . بنابراین، این دیدگاه عملاً سطح راهبردی را حتی در حوزه برنامه ریزان و تدوین گران از حوزه عملیاتی بطور کامل جدا ساخته است. 
 
3 - مکتب موقعیتی
 
از نگاه این مکتب، راهبرد ریشه در برنامه ریزی نظامی دا رد و کلمه « سان زو » به معنای هنر مبدأ پرداختن به راهبرد است . راهبرد مکتب موقعیتی، ترکیبی از حرکت های دفاعی « جنگ و تهاجمی است و فرض این است که ساختار صنعت، جایگاه راهبردی را حرکت می دهد که آن نیز ساختار سازمانی را به حرکت در می آورد . تعیین جایگاه مناسب و پیگیری دستیابی به آن را می توان وجه مشخصه این مکتب دانست . بنابراین این مکتب نیز اصالت را به مدیریت راهبردی برای تعیین جایگاه می دهد و راهبرد را در راه آن به کار می گیرد. 
 
4 - مکتب کارآفرینی
 
این مکتب چنین می گوید که راهبرد یک سازمان بستگی به آرمان آن و محرک بودن یک شخصیت کارآفرین دارد . پس جدا بودن آرمان از راهبرد به این معنا است که راهبرد به عنوان بخشی از مدیریت راهبردی است که البته به درون سازمان و به کارآفرین بستگی دارد. 
 
5 - مکتب شناختی
 
در اینجا، بسط راهبرد یک اقدام شناختی است ، یعنی فهم اینک که چگونه ذهن کار می کند و اطلاعات را پردازش می کند، کلید درک بسط راهبرد است . این مکتب به وضوح سطح راهبردی را یک سطح ذهنی می داند که در مقابل عینیت قرار می گیرد . راهبرد آنگاه در سطح ذهنی تدوین می شود. 
 
6 - مکتب یادگیری
 
از نظر صاحبنظران منسوب به این مکتب، راهبرد در سازمان در نتیجه یادگیری مبتنی بر آزمون و خطا درون یک سازمان پدیدار می شود. اصالت این دیدگاه یادگیری است اما این که این یادگیری برای چه اتفاق می افتد نیز اهمیت دارد . این یادگیری برای تطبیق با شرایط محیطی توسط سازمان اهمیت می یابد یعنی عملاً با هدف مکتب طراحی همخوانی دارد اما ابزار آن متفاوت است . در اینجا نیز راهبرد در جهت هدف است و این یعنی مدیریت راهبردی بخشهایی دارد که از جمله آن راهبرد است که از طریق یادگیری به دست می آید. 
 
7 - مکتب قدرت
 
در این مکتب، راهبرد نتیجه نبردهای قدرت در بازار و درون یک سازمان است . اما آنچه تعیین کننده موفقیت در این نبرد است پیروزی در سطح راهبردی و مدیریت راهبردی است. 
 
8 - مکتب فرهنگی
 
این مکتب می گوید که ایجاد راهبرد یک فرآیند تعامل اجتماعی است که درون بستر باورها وادراک های مشترک بین اعضای سازمان رخ می دهد. راهبرد در این مکتب هم برگرفته از مدیریتی راهبردی است و جزئی از آن است. 
 
9 - مکتب محیطی
 
بنا به دیدگاه این مکتب، سازمان باید به نیروهای محیطی که درون آن عمل می کند واکنش نشان دهد یا اینکه به عنوان مخالف قلمداد شده و نابود می شود. در اینجا به وضوح می توان تعیین نمود که در سطح راهبردی است که سازمان باید تعیین کند که می ماند یا نابود می شود . پس در اینجا هم ریشه راهبرد در مدیریت راهبردی است. 
 
10 - مکتب پیکربندی
 
از نظر این مکتب، راهبرد یک اقدام هوشیارانه انتقال سازمان از یک حالت به حالت دیگر تأملی در مفهوم راهبرد و راهبردی و اصالت آنها است. مدیریت راهبردی است که تعیین می کند حالت قبلی و حالت انتقالی چیست و آنگاه راهبرد بر آن اساس تدوین می شود. 
سه مکتب اول طبیعت و ماهیت ارتباطی دارند، یعنی بیش از آنکه به دنبال این باشند که راهبرد چگونه شکل می گیرد، براین موضوع تمرکز دارند که راهبردها چگونه فرموله می شوند. شش مکتب بعد جنبه‌های ویژه فرایند تدوین راهبرد را مورد نظر قرار می دهند و بیشتر از آنکه به تشریح رفتار ایده ال راهبردی بپردازند به چگونگی عمل کردن و تاثیرگذاری راهبرد توجه دارند. مکتب آخر یعنی پیکربندی نیز می توان گفت حقیقتا ترکیبی از بقیه است. افراد در این مکتب به دنبال آن هستند که کل نگر و یکپارچه گرا باشند و همه اجزا را با هم ببینند. به بیان دیگر مکاتب دهگانه فوق به سه دسته تقسیم می شوند: مکاتب تجویزی، مکاتب توصیفی و مکتب ترکیبی. مکاتبی که ماهیت تجویزی دارند به این نکته می پردازند که راهبردها چگونه باید تدوین شوند، مکاتب توصیفی چگونگی شکل گیری راهبردها و نحوه عمل کردن آنها را بررسی می کند و مکتب ترکیبی که مفهوم تغییر در سازمان را در بردارد، ترکیبی از مکاتب دیگر است. 
 
جمع‌بندی تعاریف راهبرد
 
از آن‌چه گذشت می‌توان این‌گونه استنباط نمود که راهبرد حاصل ایجاد پیوند و ارتباط میان چهار عامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی می‌باشد که حاصل این پیوند و رابطه ایجاد مزیت رقابتی پایدار و کسب برتری در برابر رقبا است. 
 
مدلهای مدیریت راهبردی
 
دانشمندان علم راهبرد مدل‌های گوناگونی برای تدوین راهبرد بیان کرده‌اند که معروف‌ترین آنها شامل مدلهای: جامع، صنعتی، رایت، هیل، دیوید، تکنیک‌های جدولی، BCG، GE، برایسون، پورتر ، SWOTو ... می‌باشد. 
در سلسله مراتب مفاهیم راهبردی ، راهبرد به این نحو قرار می‌گیرد: 
رسالت، چشم‌انداز، اهداف بلند مدت، سیاست‌ها، تحلیل محیطی، تحلیل نقاط قوت و ضعف راهبرد، طرح، برنامه، اجرا، ارزیابی.
 
تفاوت برنامه راهبردی و راهبرد
 
برنامه راهبردی برنامه‌ای است که در طی آن راهبردهای سازمان تعریف و تدوین می‌گردد، براساس این تعریف راهبرد نتیجه و جزئی از برنامة راهبردی است. 
عناصر متمایزکننده برنامه‌ریزی راهبردی از برنامه‌ریزی بلندمدت 
1. در برنامه‌ریزی راهبردی مسائل محیطی و تحولات آینده باید بررسی و تحلیل شوند در حالی‌که برنامه‌ریزی بلند مدت روند گذشته بررسی می‌شود. 
2. در برنامه‌ریزی بلند مدت فرض بر این است که مانع مهمی برای رسیدن به اهداف ترسیم‌شده وجود ندارد و نقش رقبا و محیط کم‌رنگ در نظر گرفته می‌شود در حالی‌که ممکن است محیط سازمان را مجبور کند که تغییر هدف بدهد. بنابراین باید درک مناسبی از نقاط قوت و ضعف ‌خویش نسبت به رقبا داشت. 
3. در برنامه‌ریزی راهبردی فعالیت جاری سازمان باید تحلیل شود حتی ممکن اهداف بنیادی را هم تغییر دهند اما در برنامه‌ریزی بلندمدت کاری را که گذشته می‌کردند ادامه می‌دهند و آینده ادامه روند گذشته می‌باشد. 
4. در برنامه‌ریزی راهبردی توجه به محیط زیاد است و محیط مرتباً باید رصد شود. 
5. برنامه‌ریزی راهبردی چارچوب برنامه‌ریزی بلندمدت میان‌مدت و کوتاه‌مدت (عملیاتی) را تعیین می‌کند. 
 
روش راهبردسازی بر اساس مدل SWOT
 
راهبرد یعنی تعیین جهت حرکت برای رسیدن به اهداف مورد نظر برنامه‌ریزی راهبردی. بنابراین راهبردها باید با تحلیل محیط داخلی سازمان (نقاط قوت و ضعف) و تحلیل محیط خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها) در ذیل مأموریت و اهداف بلند مدت و در چارچوب سیاست‌های کلی تدوین گردد. 
در مدل SWOT فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوت و ضعف درونی در قالب جدولی ماتریسی تهیه می‌گردد و سپس براساس ترکیب و تلفیق هر یک از عناصر فوق راهبرد مناسب انتخاب می‌شود. 
راهبردهای حاصل از این مدل در چهار نوع دسته‌بندی می‌شوند: 
1. راهبردهای SO: راهبردهایی هستند که با توجه به فرصت‌های محیطی و نقاط قوت عوامل داخلی تدوین و انتخاب می‌شوند. هدف اصلی از این راهبردها استفاده بهینه از فرصت‌های محیطی در جهت تقویت نقاط قوت داخلی می‌باشد. 
2. راهبردهای WO: راهبردهایی که با توجه به فرصت‌های محیطی و نقاط ضعف داخلی تدوین می‌شوند. هدف اصلی از این دسته از راهبردها بهره‌برداری از فرصت‌های محیطی برای جبران ضعف‌های داخلی می‌باشد. 
3. راهبردهای TS: راهبردهایی هستند که با توجه به تهدیدات محیطی و نقاط قوت داخلی تدوین می‌شوند. هدف از این دسته از راهبردهای کاهشی اثرات نامناسب تهدیدات محیطی با استفاده مناسب از نقاط قوت داخلی می‌باشد. (اصطلاحاً به این راهبردها، راهبردهای تبدیل تهدید به فرصت هم می‌گویند که فراوان استعمال می‌گردد.) 
4. راهبردهای TW: راهبردهایی هستند که با توجه به تهدیدات محیطی و نقاط ضعف داخلی تدوین می‌شوند. هدف اصلی از این دسته از راهبردها کاهش نقاط ضعف داخلی و در امان ماندن از اثرات سوء تهدیدات محیطی می‌باشد. این دسته از راهبردها‌ تدافعی می‌باشد. 
 
تذکرات مهم
 
1. چهار دسته‌بندی فوق، دسته‌بندی‌های اصلی و کلان در تدوین راهبرد می‌باشد ولی در عمل ممکن است یک راهبرد حاصل تلفیق چندین قوت، ضعف، فرصت و تهدید باشد. با بیان ریاضی راهبرد تابعی است از متغیرهای ذیل: 
 
راهبرد = (n(s) + n(w) + n(o) + n(t 
 
که n می‌تواند ارزش عددی صفر تا آخرین حد احصاشده از هر یک از عناصر فوق را داشته باشد. 
2. به دلیل پویایی محیطی و درونی بایستی به طور دوره‌ای جدول SWOT تهیه و تدوین شده و بر اساس رصدهای صورت‌گرفته از محیط داخلی و خارجی سازمان و پیگیری روند تحولات راهبردها را به روزرسانی نمود. 
 
نمونه‌هایی برای درک بهتر انواع راهبردها
 
1. نمونه‌هایی برای راهبردهای SO:
 
الف) وجود منابع غنی گاز طبیعی (S) و نیاز روزافزون کشورهای غربی به انرژی (O). 
راهبردها: تشکیل اوپک گازی، تقویت روابط پایدار با کشورهای در مسیر انتقال گاز و... . 
در جوامعب) محبوبیت انقلاب اسلامی و امام خمینی اسلامی و موج گرایش به تشیع و اسلام. 
راهبردها: صدور انقلاب، تقویت روابط با کشورهای اسلامی و امکان نزدیکی به ملت‌ها. 
 
2. نمونه‌هایی برای راهبردهای WO:
 
الف) درصد پایین جمعیت تشیع به نسبت کل جمعیت مسلمان (W) و مسلمانان راغب به تشیع و ایران (O). 
راهبرد: طرح بحث انسجام اسلامی و وحدت و تقریب مذاهب. 
ب) اختصاص بودجه‌های پژوهشی در ایران و کشورهای مختلف (O) و عدم به روزرسانی متون غنی و دینی (W). 
راهبرد: جذب بودجه‌های پژوهش از طریق تعریف طرح‌های پژوهشی بنیادی و کاربردی. 
 
3. نمونه‌هایی برای راهبردهای TS:
 
الف) تحریم‌های اقتصادی و سیاسی (T) و وجود ظرفیت و پتانسیل بالای فکری و علمی در نسل جوان (S). 
راهبرد: خودکفایی بخش‌های صنعت، نظامی و... . 
ب) حمله نظامی آمریکا به عراق و استقرار در همسایگی ایران (T) و وجود درصد بالای شیعیان در عراق و جایگاه علمای نجف (S). 
راهبرد: ایجاد ارتباط و همکاری با گروه‌های شیعی و تلاش غیر مستقیم در جهت تقویت ایشان. 
 
4. نمونه‌هایی برای راهبردهای TW:
 
الف) وجود اسرائیل با ارتش قوی در مرزهای جنوبی لبنان (T) و عدم وجود سلاح‌های مدرن و پیشرفته در میان حزب‌الله (W). 
راهبرد: جنگ نامتقارن، جنگ‌های چریکی. 
ب) ناوشکن‌های غول‌پیکر آمریکا در خلیج فارس (T) و عدم وجود سلاح‌ها و ادوات نظامی جهت مقابله با ایشان (W). 
راهبرد: استفاده از قایق‌های کوچک تندرو. 
 
نکات کاربردی
 
1. معمولاً برای پنهان نمودن منظور اصلی و یا درک بهتر نیروها برای راهبردها نام‌هایی به اختصار برگزیده می‌شود مانند جنگ نامتقارن،‌خاورمیانه بزرگ، ناتوی فرهنگی و...
2. راهبردهایی که در طول زمان ثابت بمانند رنگ و بوی سیاست به خود می‌گیرند مانند راهبرد تفرقه‌اندازی که به دلیل کثرت استفاده در طول قرن‌های متمادی تبدیل به سیاست دول استعمارگر شده است. 
3. به راهبردهای خرد و محدود تاکتیک نیز گفته می‌شود مانند استفاده در علوم ورزشی و یا شعار ارزان‌فروشی برای یک فروشگاه تازه تأسیس. 
تذکر مهم: راهبرد الزاماً منجر به موفقیت سازمان نخواهد شد برای پیاده‌سازی مطلوب راهبردها به موارد ذیل نیز باید توجه داشت: 
1. ساختار سازمانی مناسب. 
2. کنترل و نظارت. 
3. نظام انگیزشی متناسب با الزامات برنامه راهبردی. 
4. نظام اطلاعاتی و ارتباطی کارآ و مؤثر. 
5. هماهنگی فرآیندهای سازمانی با راهبردها. 
6. هماهنگی راهبردها با فرهنگ سازمانی. 
 
حسن ختام
 
نمونه‌ای کوچک از راهبرد و تبدیل تهدید به فرصت در آیات قرآن کریم: 
إن الذین اتقوا (قوت) إذا مسهم طائف من الشیطان (تهدید) تذکروا (راهبرد) فإذا هم مبصرون (نتیجة راهبرد). 
 
منابع موجود در مؤسسه جهت مطالعه:
 
1. فرد دیوید، مدیریت استراتژیک، ترجمه پارساییان و اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی،1384 
2. هنری منیتزبرگ و دیگران ، جنگل استراتژی، ترجمه پور داریانی، تهران، نشر پردیس،1384 
3. جان پیرز، مدیریت راهبردی، ترجمه حسینی ،تهران ،انتشارات سمت،1387 
4. جزوات آموزشی اساتید مدیریت. 
 
سایت‌های اینترنتی مفید:
 
1. سایت ایران 1304. 
2. سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام. 
3. سایت دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی. 
4. سایت سازمان مدیریت صنعتی . 
5. سایت نشریات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران. 
6. سایت دانش‌نامه رشد. 
7. سایت مقالات علمی ایران. 
8. فایل‌های PowerPoint و Word و PDF موجود در دفتر طرح و برنامه.
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی